دوست دارم چشمهایت توی شعرم جا بگیرد
کار آن ابروی زیبا در غزل بالا بگیرد
آنچنان مستی بریزد چشمهایت تاکه شعرم
گم کند راه غزل را یاد از نیما بگیرد
یک تونل وا می کنم از چشم تو تا شعر شاید
شعر های کهنه ام هم بویی از فردا بگیرد
چشم زیبا اینچنین گیرا ندیدم یک نگاه
جای یک دنیا کلام و کوهی از معنا بگیرد
چشمهایت مرز این دنیا ست با دنیای عشق
کاش میشد قلب من از دیده ات ویزا بگیرد
کار آن ابروی زیبا در غزل بالا بگیرد
آنچنان مستی بریزد چشمهایت تاکه شعرم
گم کند راه غزل را یاد از نیما بگیرد
یک تونل وا می کنم از چشم تو تا شعر شاید
شعر های کهنه ام هم بویی از فردا بگیرد
چشم زیبا اینچنین گیرا ندیدم یک نگاه
جای یک دنیا کلام و کوهی از معنا بگیرد
چشمهایت مرز این دنیا ست با دنیای عشق
کاش میشد قلب من از دیده ات ویزا بگیرد