بنگرید بنگرید، امده مه بر زمین
برفکن برفکن،پرده ز رخ مه جبین
گلسِتان گلسِتان،شد ز گیاهان تُهی
بی دلان بی دلان،گل سره این شاخه بین
جان من جان من ، بسته به گیسوی او
طره بین طره بین،رسته ام از کفر و دین
وایِ دل وای دلِ،شیوهء چشمش ببین
روی او روی او،با مه شب شد قرین
غصه را غصه را، گو که از این خانه رو
یار من یار من، امد و شد همنشین
برفکن برفکن،پرده ز رخ مه جبین
گلسِتان گلسِتان،شد ز گیاهان تُهی
بی دلان بی دلان،گل سره این شاخه بین
جان من جان من ، بسته به گیسوی او
طره بین طره بین،رسته ام از کفر و دین
وایِ دل وای دلِ،شیوهء چشمش ببین
روی او روی او،با مه شب شد قرین
غصه را غصه را، گو که از این خانه رو
یار من یار من، امد و شد همنشین