دلم از غصه ویران است
نمیدانم چرا
حال من امشب پریشان است
نمیدانم چرا
گر تو دانی ...گو مرا
بنما رها از هر گمان
تا که آزادم کنی
از درد این آتش به جان
نمیدانم چرا
حال من امشب پریشان است
نمیدانم چرا
گر تو دانی ...گو مرا
بنما رها از هر گمان
تا که آزادم کنی
از درد این آتش به جان