213. اشک گُل


213. اشک گُل

گفتی غزلی بگو ، که دل باز شود با قطره‌ی اشک گل ، هم‌آواز شود من گفتم و تو نخواستی بشنوی‌اش شاید که دوباره قصه آغاز شود

گفتی غزلی بگو ، که دل باز شود
با قطره‌ی اشک گل ، هم‌آواز شود

من گفتم و تو نخواستی بشنوی‌اش
شاید که دوباره قصه آغاز شود



گل مغرور