شوکران


شوکران

چتر آغوشم گشودم زیر بارانی چرا خانه ی قلبم به نامت در خیابانی چرا بی تو شاید مرده ام اما نمی دانم خودم مات و حیران مانده ام ای زنده حیرانی چرا زهر عشقت می کشد با شوکرانی از غزل مطلعی از درد و مقطع...

چتر آغوشم گشودم زیر بارانی چرا
خانه ی قلبم به نامت در خیابانی چرا

بی تو شاید مرده ام اما نمی دانم خودم
مات و حیران مانده ام ای زنده حیرانی چرا

زهر عشقت می کشد با شوکرانی از غزل
مطلعی از درد و مقطع جام درمانی چرا

از بهاران می سرودی در طلوع زندگی
در غروب زندگانی ماه آبانی چرا

زیر سرمای نگاهت باز می لرزد تنم
من چو بم لرزیده ام ، اما تو ویرانی چرا

باز امشب در خیالم آمدی اما چه زود
می روی با صبح فردا مثل مهمانی چرا

قصه آخر می رسد در ابتدای دفترم
سطر اول را نخواندم خط پایانی چرا
...................................................





حصار اقاقی‌ها