آل ثمود


آل ثمود

منت گذاشت نیمه شب آمد غنود و رفت دل کم ربوده بود تماما ربود و رفت گفتم چه هست قصد تو با من با خنده گفت نشنیده ای مگر تو قصه ی آل ثمود و رفت گفتم در این هزاره سوم چگونه ای با اشک دیده عقده دل را گشود...

منت گذاشت نیمه شب آمد غنود و رفت
دل کم ربوده بود تماما ربود و رفت

گفتم چه هست قصد تو با من با خنده گفت
نشنیده ای مگر تو قصه ی آل ثمود و رفت

گفتم در این هزاره سوم چگونه ای
با اشک دیده عقده دل را گشود و رفت

جامی نه پر ز باده بدادم به دست او
از من گرفت شیشه و بر آن فزود و رفت

گفتم مخور زیاده که نهی است در کتاب
گفتا چه کس به جنت و دوزخ خلود و رفت

مست از شراب ناب چو گردید با سرشک
در زیر لب ترانه شروین سرود و رفت

گفتم در این مبارزه تا چند بوده ای
اندام زخم دیده به تندی نمود و رفت





فیلم| ویدئویی باورنکردنی از یک سگِ پیانیست!