طعمِ شاتوت


طعمِ شاتوت

بر قرار بود که نظر کردهِ لاهوت باشم عهد کردم که حذر کردهِ طاغوت باشم سال ها ساکن باغ ارمِ سبز بودم چو خطا دید فرستاد که ناسوت باشم مدتی حکم مرا ساکن دنیا زنده اند تا بنینند که ز جالوتی یا طالوت...



بر قرار بود که نظر کردهِ لاهوت باشم
عهد کردم که حذر کردهِ طاغوت باشم
سال ها ساکن باغ ارمِ سبز بودم
چو خطا دید فرستاد که ناسوت باشم
مدتی حکم مرا ساکن دنیا زنده اند
تا بنینند که ز جالوتی یا طالوت باشم
ثبت نکویی فزون گشت گر اعمالِ زی ام
بس سِزاواری سزایم که زِ یاقوت باشم
شَر ز سنگینی درآید که شَرورم خوانند
لایقِ اشرفِ کان نیست که جالوت باشم
حکم سلطانی را گر پاره کند نَفسِ منی
آب گندیده سزا ، طمع چه شاتوت باشم
گر خطا کرده و اقرار کنم کردهِ خویش
مُستحقم به طهارت نه که باروت باشم
حافظ از نصِ مجیدش چنین درک نمود
دوست دارد رب عالَمها که لاهوت باشم



18 اردیبهشت 1403
طبیب حافظ کریمی( لسان الحال )





تبخیر