ماه خارج از مدار


ماه خارج از مدار

مو سیاه کرده ای یا روزگارِ مرا؟ برد از یادم لبش صبر و قرارِ مرا دل سرکشم هرگز نشد رام کسی کشیده تار مژه ای افسار مرا میشود با برفِ نشسته به صورتش خاموش کند حتی ، تن تب دارِ مرا در حضورم میزند بوسه...

مو سیاه کرده ای یا روزگارِ مرا؟
برد از یادم لبش صبر و قرارِ مرا
دل سرکشم هرگز نشد رام کسی
کشیده تار مژه ای افسار مرا
میشود با برفِ نشسته به صورتش
خاموش کند حتی ، تن تب دارِ مرا
در حضورم میزند بوسه به تاسِ دیگری
تلخ کرده است به کام من قمار مرا
حال کلافه ام تا همینجای این شعر
خالی کرده این پاکت سیگار مرا
در میان خواب و بیداری شبی شاید
بوسیده ام ماه خارج از مدار مرا
عشق این کلاف سر در گُم زندگیم
به باد داده همه دار و ندار مرا
حلالش ان جوانی که به پایش دادم
خزان کرده جوانی و بهار مرا
مرد غمگینی سکونت میکند در من
به دیوار کوبیده باز هم سه تار مرا
به خاکستر نشستم من تا که تقدیرم
چیده از باغ من گُلِ بی خارِ مرا
آوارگی خوب است وقتی که در خانه ام
نمیکشد هیچ کسی انتظار مرا
نمرده ام ولی از لحظه ی رفتت
پخش کرده از من زندگی تکرار مرا



فیلم| مردی که 26 سال پیش گم شده بود در زیرزمین همسایه پیدا شد!