(586)


(586)

بی تو همچون روحِ سرگردان در این دنیاشدم حالِ زارم رانگر مجنونِ بی لیلاشدم نیم شبها تا سحر نالم ز هجرانت صنم همچو موجی پُرتلاطم رویِ هردریا شدم ناله ها سر میدهم من کزجدایی روزشب بی وجودت دلبرا...


بی تو همچون روحِ سرگردان در
این دنیاشدم
حالِ زارم رانگر مجنونِ بی لیلاشدم

نیم شبها تا سحر نالم ز هجرانت
صنم
همچو موجی پُرتلاطم رویِ هردریا
شدم

ناله ها سر میدهم من کزجدایی
روزشب
بی وجودت دلبرا اندرجهان رسوا
شدم

رفتی از پیشم مرا تنها نهادی در
جهان
ازفراقت نازنین آواره درصحراشدم

بادوچشمانت مرا افسون نمودی
عاقبت
غمزه ها کردی برایم تا چنین شیدا
شدم

ترک کردی عاقبت ما را تو ناگه
بیوفا
رفته ای بی همنشین درروزدرشبها
شدم

بانگاهت مست می گشتم ولی با
رفتنت
من خُمارآلودِ آن چشمانت ای زیبا
شدم

از برم رفتی نپرسیدی تو حالی از
(خزان)
بی خبر هستی که من با رفتنت
تنهاشدم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ساناز جلیلی کیست؛ چرا در ترکیه خودکشی کرد