ترک رویا


ترک رویا

جان وتن افسرده کردم آه از زخم دلم برده ام سر در گریبان غم شده سهم دلم داده ام چون هرشبم، اوقات مستی رابه خواب ترک رویا کرده ام در وسعت حجم دلم خنده هاکردم به مجنون رو به صحرای جنون با که گویم شرمسارم...

جان وتن افسرده کردم آه از زخم دلم
برده ام سر در گریبان غم شده سهم دلم
داده ام چون هرشبم، اوقات مستی رابه خواب
ترک رویا کرده ام در وسعت حجم دلم
خنده هاکردم به مجنون رو به صحرای جنون
با که گویم شرمسارم از نم چشم دلم
کوک کردم ساز خود در سرسرای عاشقی
تا نوازش ها کند مضراب نی اخم دلم
گوش دل رامی گشودم تابگوید راز شب
خسته کرده چشم ودل را کینه و خشم دلم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


قدردانی حماس از مواضع شجاعانه یمنی‌ها