سخنان زیبا

سخنان زیبا
............
به پادشاهان نگاه کن
آنان هم روزی کودکی بازیگوش
یا که ساکت و گوشه گیر بودند
به فقیران نگاه کن
در موقع تولدشان فقیر نبودند
به پسران و دخترک های زیبای بازیگوش
محله نگاه کن
پدر و مادرشان
هرگز در آن زمان بفکر دوری از هم
یا که جدایی ها نبودند
به زمینی نگاه کن
که روزی بکر و بی روح و بی خاصیت بود
ولی اینک تبدیل به شهری آباد و سرسبز گشته
به دل خودت نگاه کن
که روزی کوچک بود و
این همه بزرگی درونش نبود
به دریاها و آسمان و
این جهان خلقت خوب نگاه کن
که هنوز هم
برای بیشتر مردم دنیا ناخواناست و
قابل حل نیست
به روز و شب
به تاریکی و نور
به راهی که آدمی را
می کشاند تا مرز جنون و حتی گور
به افسانه های کهن
به داستان های تلخ و شیرین
به دانشی که ما را با آگاهی خود
به راه راست
یا که به راه کج می کشاند
بخوبی نگاه کن
به سخنان زیبا
و گلچینی از دوران ها
به گذشته و حال و آینده
به نقشه ای که روزی
فقط درون افکارمان بود
حال
چه درست یا که غلط
در کوله پشتی که در هر لحظه
در خوشی وغم در کنارمان بود
با دقت نگاه کن
هنوز هم زنده هستی
آینه خاک گرفته جسم و روحت را
تمیز و پاکیزه کن
فکر کن هنوز هم زمان باقی است
نقش بودنت را
در مسیر درست تعیین کن
برای بار دوم حتی تا صدم
اگر زمین خوردی برخیز
اجازه مده تا جاذبه زمین تو را
در خود جذب و حتی خاک کند
تو را از اصل راه و نیت
و بودن، دورت کند
خود را سبک بال و تیز و چابک
آماده نبرد با دقایق تلخ کن
ثانیه های خوب عمرت را زیاد
و حتی جمع کن
فاصله بگیر از سخن های سنگین و
تیره و تار
پروازی عاشقانه
به عمق های روح و وجودت کن
سخنان زیبا
شیرین است
خود را در طول زندگی ات
با آنها بارور و آرام و سرگرم کن
زندگی شیرین است
ولی فقط
سخنان زیبا
می تواند در مسیر عمرت
به آن جانی و
جاذبه ای ماندگار دهد
آدمی را جاودانه سازد
او را از خود بودنش دور کند
و بعد در بود و نبودش
در دلهای عاشق
نامش را
همانند افسانه ای ماندگار کند
پس برخیز و
خود را با من اسی هم قدم کن
وارد بخش جدیدی از زندگی شو
این جسم و روح سرکش ت را
همانند ریختن آبی بر روی آتش
شاداب و سلامت کن
آری
سخنان زیبا
فقط بر دل می نشیند
همانند میوه ای شیرین و رسیده
آنرا گلچین کن
و درانباری خانه دلت جمع
و ادامه راهت را
همانند ضرب المثلی
خوش و ماندگار کن
سخنان زیبا
هرگز مرگ را تجربه نخواهند کرد
ای دلی که بیدار گشته ای
برخیز و تا در باز است
خود را وارد قلمرو آن کن
شاید در دفتر حیات این چنین
نامها در کنار هم روزی جمع شود
من اینک در صف انتظار
در این راه ایستاده ام
زمان کمی باقی مانده
برخیز و
خود را وارد جاده بیکران
آزادگی
و آرزوها
و جاودانه زیستن کن

.... از اسی ...