که نبود


که نبود

که نبود شده ام مثل تماشای غروبی که نبود ساحلی گمشده در قایق چوبی که نبود مثل امواج رها گشته دریای شمال تب گرمای پر از هرم جنوبی که نبود شده ام مثل حبابی که تمنا بکند چشمه را زیر گل و لای رسوبی که...

که نبود
شده ام مثل تماشای غروبی که نبود
ساحلی گمشده در قایق چوبی که نبود

مثل امواج رها گشته دریای شمال
تب گرمای پر از هرم جنوبی که نبود

شده ام مثل حبابی که تمنا بکند
چشمه را زیر گل و لای رسوبی که نبود

مثل سنجاقک چسبیده به انگشت خدا
در هوای گل روییده به جوبی که نبود

چه قَدَر خاطر بی حوصله شیون دارد
به سر وعده همراهی خوبی که نبود

گفته بودم بیایی و مجالی بشود
تا غم و غصه ای از سینه بروبی که نبود



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان