عطر یاس


عطر یاس

راه را گم کرده‌ام ، بی اعتنایی می کنی چشم را می بندی و هر دَم خدایی می‌کنی تا دلم خالی شود از غصه‌های این زمان با نگاه ویژه‌ بر من ، دلربایی می‌کنی قرمز ِ پیراهنی بر تن ، کمی هم عطر یاس ناخنت را رنگ...

راه را گم کرده‌ام ، بی اعتنایی می کنی
چشم را می بندی و هر دَم خدایی می‌کنی

تا دلم خالی شود از غصه‌های این زمان
با نگاه ویژه‌ بر من ، دلربایی می‌کنی

قرمز ِ پیراهنی بر تن ، کمی هم عطر یاس
ناخنت را رنگ زیبای حنایی می‌کنی

تا شَوَم لبریز حس دلخوشی از خاطرات
پای آن ایوان مرا مهمان چایی می‌کنی

دست را انداختی بر روی شانه لحظه‌ای
بُردی از دل درد و غم ، مشکل گشایی می‌کنی

روی آغوش زمان با مهرَبانی‌های خود
عشق را لحظه به لحظه ماورایی می‌کنی

فریما محمودی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انشا در مورد امید به زندگی ؛ چندین انشا ادبی و زیبا امید به زندگی