در خیال تو


در خیال تو

درخیال تو غمی بود که نالانم کرد نم نم اشک سرا،زیر شد،و گریانم کرد قصه ی غصه برآشفت خیالات مرا شرح رنجی که کشیدم یَل دورانم کرد درد دلدادگی ات ریشه دواند ست به دل غم عاشق کشی ات سخت پریشانم...

درخیال تو غمی بود که نالانم کرد
نم نم اشک سرا،زیر شد،و گریانم کرد

قصه ی غصه برآشفت خیالات مرا
شرح رنجی که کشیدم یَل دورانم کرد

درد دلدادگی ات ریشه دواند ست به دل
غم عاشق کشی ات سخت پریشانم کرد

سوختم از غمت ای سوته دل و دم نزدم
آتش عشق در این غمکده ویرانم کرد

غرق دریای مصیبت شده کشتی نجات
اینچنین موج بلا طعمه ی طوفانم کرد

دام انداخته ای تا که مرا بند کشی
تور چشمان سیاه تو به زندانم کرد

بیت ییت غزلم مشک فشان ست هنوز
رنج شاعر شدنم مست وغزلخوانم کرد


رقیه فرهادپور

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن برای فارغ التحصیلی پیش دبستانی