اعجاز نجابت


اعجاز نجابت

عشق‌آلود ترین نقش جهان، چشمانت هرچه چشم است تو را حسرت دیدن اینجا لب اگر وا نکنی غرق سکوتی محض است هرچه گوش است تو را شوق شنیدن اینجا شهر آلوده و اعجاز نجابت در توست سینه مشغول به تقدیس و سجودت...

عشق‌آلود ترین نقش جهان، چشمانت
هرچه چشم است تو را حسرت دیدن اینجا
لب اگر وا نکنی غرق سکوتی محض است
هرچه گوش است تو را شوق شنیدن اینجا

شهر آلوده و اعجاز نجابت در توست
سینه مشغول به تقدیس و سجودت باید
گشته خورشید میان مژه‌هایت پنهان
تن سرما زده را لطف وجودت باید

با تو آرامم و خوشبخت و خیال آسوده
بی‌کسی‌های دلم با تو فراموشم هست
بی‌تو تنهایی و حسرت به دلم می‌ریزد
درد و غربت همه شب تنگ در آغوشم هست

زندگی را به نفس‌های تو محتاجم من
کنج آغوش تو از کل جهانم کافیست
با تو، خوشبخت‌ترین آدم دنیا بودن
قصه‌ای هست که در طرح لبانم جاریست



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


16 شعر در مورد معلم کلاس اول؛ اشعاری زیبا و خواندنی