تا کی رجز خوانی


تا کی رجز خوانی

خدایا آسمانت را، زمینت را زمانت را شکوه و هستی و اوج توانت را اگر در دست خود داری،برای چشمهای این جهان رو کن برای چشمهای ما بیا غمزه لطفی به چشم و بوسه بر لبهای خونین و اشارتهای ابرو کن خدایا وعده ی...

خدایا آسمانت را، زمینت را زمانت را
شکوه و هستی و اوج توانت را
اگر در دست خود داری،برای چشمهای این جهان رو کن
برای چشمهای ما
بیا غمزه لطفی به چشم و بوسه بر لبهای خونین و اشارتهای ابرو کن
خدایا وعده ی یاری و همراهی و عیاری
میان ذلت بیچاره گان و اوج اهل ظلم و اهل زور و زر،اوج دغلکاری
کجا پنهان و سرگردان و حیران است؟
اگر در قدرت یاری و اوج رحمتت
تهی از قدرت ذات خداوندی
میان رنج و سختی های انسانی
اگر از حل سختی‌های این دنیا گریزانی
خداوندا چرا و تا کجا تا کی رجز خوانی؟
در این دنیا بهشتت را به ارباب زمان تا عرضه میداری
برای ما جهنم را خریداری
زر و زور و نفسهای بهشتی، کاخ و ویلا سهم آنان و
غم و زجر و تب و فقر و نشان زندگی در آتش دنیا
نصیب اهل درد است این همه توفیق اجباری
برای لشکر قارون، برای لشکر فرعون و نمرود زمان و لشکر ضحاک
در این دنیای صدرنگ و پر از دوز و دغلکاری
خداوندا چرا و تا کجا تا کی تب عیش و جهانداری ؟
قناری ها به زنجیر پریشانی و خاموشی
تمام نغمه های زندگی غرق فراموشی
خر و جغد و زغن، روباه و گرگ و کرکس و کفتار
میان روضه مکری میان این فریبستان
میان کاخ سلطانی پر از شور و غزلخوانی
میان خرقه زهد و خداپوشی
خداوندا چرا وتا کجا این عیش ها و زهد سلطانی
خداوندا چرا و تا کجا در قاب ناحقی پریشانی
چرا و تا کجا تاکی به نام حق رجز خوانی
چرا و تا کجا تاکی رجز خوانی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن تشکر رسمی از معلم؛ 20 متن متفاوت و جدید