خیال


خیال

خیالم را ببر به دور دست آنجا که موج سرکش رام میشود و ابر هم آغوش آسمان خیالم را ببر به سرای مهر آنجا که پیچ و تاب گیسوانت بوی نسترن را به مشام میرساند خیالم را ببر .. به آنسوی مرزهای خیال آنجا که...

خیالم را ببر به دور دست
آنجا که موج سرکش رام میشود
و ابر هم آغوش آسمان
خیالم را ببر به سرای مهر
آنجا که پیچ و تاب گیسوانت
بوی نسترن را به مشام میرساند
خیالم را ببر ..
به آنسوی مرزهای خیال
آنجا که دشت هایش پر ز بوی نم باران است
شقایق های،
واژگون و شرمگین از این همه مهر رب
خیالم را ببر
آنجا که شعرهایم می تراود از سینه ام
و جرعه جرعه میچکد
بر پوست تنت
خیالم را ببر
ای جان شیرین من
آنجا که دستان نوازش گونه ات
جان مراا
جانی نو می بخشد
خیالم راببر
به رقص قلم
بر واژه های دیوانه ی شعرم..

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


افزایش موقعیت خرید نشان دهنده اوج بیت کوین