بهشتت را نمی خواهم


بهشتت را نمی خواهم

رهایم کن بهشتت را در آن دنیا نمی خواهم بهشتی را که تنها می شوم آنجا نمی خواهم فریبم ده تو ای شیطان در این دنیای رنگارنگ که جز شادی سزایی را در این مأوا نمی خواهم طلوع زرد خورشیدت در این دنیا...

رهایم کن بهشتت را در آن دنیا نمی خواهم
بهشتی را که تنها می شوم آنجا نمی خواهم

فریبم ده تو ای شیطان در این دنیای رنگارنگ
که جز شادی سزایی را در این مأوا نمی خواهم

طلوع زرد خورشیدت در این دنیا تماشایی است
تو را در خواب مصنوعی و در رویا نمی خواهم

خوشا چون آهویی وحشی اسیر دست من باشی
که من هرگز تو را سرکش در آن صحرا نمی خواهم

مرا با تو حکایت ها در این تنگ بلورین است
تو را ای ماهی زیبا در آن دریا نمی خواهم

بهشتت را نمی خواهم چرا اصرار می ورزی
که من آن را در آنجا که در هر جا نمی خواهم

یوسف احمدی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!