مرگ سوغاتی


مرگ سوغاتی

پارسال در کوهِ سبلان روباهِ زیبایی در آغوشِ خرسنگهایِ آتشفشانی ایدز گرفت و مُرد از دهانش پیدا بود چیزی را بلعیده بود چشمانِ زردش را به خاطرم سپرده ام در گرماگرمِ تابستان زرتشت اگر زنده...

پارسال
در کوهِ سبلان
روباهِ زیبایی
در آغوشِ
خرسنگهایِ آتشفشانی
ایدز گرفت و مُرد

از دهانش پیدا بود
چیزی را بلعیده بود
چشمانِ زردش را
به خاطرم
سپرده ام
در گرماگرمِ تابستان

زرتشت اگر زنده بود
صفوفِ اهریمنان را
با آتشِ قهر
به خاکستر بدل می کرد
و طهارت را
به دریاچه باز می گردانید

آرش آزرم
1403.1.10

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»، بهترین دعا و ظهور بزرگ‌ترین جایزه لیله الرغائب...