به نام فروغ


به نام فروغ

گویی بهار در نفس مهربان توست ای آشنا روز های غروب گونه ای زیبا ترین روز های خاطره انگیز نیاصرم لحظه لحظه بوی خوش قدم هایت حس می‌کند کاش بیشتر بمانی ای روح پرفروغ (فروغ) پرنده بر بازوی آفتاب...

گویی بهار
در نفس مهربان توست
ای آشنا روز های غروب گونه
ای زیبا ترین روز های خاطره انگیز
نیاصرم لحظه لحظه بوی خوش قدم هایت حس می‌کند
کاش بیشتر بمانی
ای روح پرفروغ (فروغ)
پرنده بر بازوی آفتاب غروب می‌کند
همین نزدیکی از آن سوی پرتگاه
چهره رخ نمایت هست که
طلوع می‌کند
ای آتش افروخه در دامان نیاصرم
دوخان برخاسته است کُنه وجودت
طراوت بخش قطرات نیاصرم است
صدای باران در سنتور وجودت
آرام بخش جاودان
لحظه ها تنها و بیگانه من است
کاش بیشتر بمانی
نهال گردو هر دم با چشمان غم آلود و تَرش بلند گریه می‌کند
صدای اشک هایش بوی قلم درد آلود فروغ را می‌دهد
ای کاش بیشتر بمانی
ای مسافر لحظه های آمیخته به ترس و تنهایی
گویی بهار در نفس مهربان توست

نیاصرم نام مادی در شهر اصفهان است و در این شعر تخلص شاعر در نظر گرفته شده

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دختر نیکی کریمی که شبیه مادرش است را دیده اید؟