(547)


(547)

بهر یک بوسیدنت ما را چه رسوا کرده ای گردلت عاشق نبود مارا چه شیدا کرده ای بسکه رنجاندی تو ما را بی وفا از روی کبر چشم هایم را ببین مانند دریا کرده ای مثل لیلایی بنودی بهر ما نا...


بهر یک بوسیدنت ما را چه رسوا کرده ای
گردلت عاشق نبود مارا چه شیدا کرده ای

بسکه رنجاندی تو ما را بی وفا از روی کبر
چشم هایم را ببین مانند دریا کرده ای

مثل لیلایی بنودی بهر ما نا مهربان
همچنان مجنون مراراهی به صحراکرده ای

قلب سنگت جایگاهی بهرماخالی نداشت
در دلم جانا چرا آشوب بر پا کرده ای

چشم زیبایت ، اگر مایل به دیدارم نبود
ازچه مارا مستِ آن چشمانِ شهلاکرده ای

آرزویم بود ببینم روی ماهت نازنین
بهر دیدارت چرا امروز فردا کرده ای

نغمه هایی زیرگوشم خوانده بودی کزوفا
عشق ما رااز چه رو جانا تو حاشا کرده ای

گوش کردی حرف دل رارفته ای دنبال یار
ای(خزان)بنگرتوباعشقت چه باماکرده ای

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن برای فارغ التحصیلی پیش دبستانی