عشق دوست


عشق دوست

تا چند می کتی فلکا خون جگر مرا تا چند میزنی به تن و جان شرر مرا تا چند همچو مرغ گرفتار در قفس داری نهان بزیر پر و بال سر مرا زهرم بکام بریختی و از تو کجمدار هرگز نبود خواهش شهد و شکر مرا در...

تا چند می کتی فلکا خون جگر مرا
تا چند میزنی به تن و جان شرر مرا

تا چند همچو مرغ گرفتار در قفس
داری نهان بزیر پر و بال سر مرا

زهرم بکام بریختی و از تو کجمدار
هرگز نبود خواهش شهد و شکر مرا

در مسلک و مرام تو ای کجروش بگوی
جز عشق دوست چیست گناه دگر مرا

کارم بجان رسیده به امید وصل و باز
هر دم زند رقیب به دل نیشتر مرا

آماده بهر مرگم و در حیرتم دگر
ای چرخ داری از چه سبب محتضر مرا

گو مرگ اندرا ببرم هر چه تنگتر
بنما خلاص هر چه توان زودتر مرا

من راضیم بحکم قضا در رضای دوست
ای کجمدار رنج رسان بیشتر مرا

در کشتزار عشق بدوران زندگی
جز درد و رنج و غصه نباشد ثمر مرا

می گفت فروغی با صوت جانگداز
تا چند میکنی فلکا خون جگر مرا

سما فروغی




ویژگی های افراد دو جنسه یا همان ترانس ها چگونه است ؟