مذهب من


مذهب من

درغلافِ جسورِ وحشیِ کلمات دست و پا می زدم باماتریالیست و....دیالکتیک وسایه ی تمام معابد با نگاه مراقب در سایه روشن معبرهای بی سود وفایده باکوله بار تلاقی وتردید در فضای همیشهشاعر:ناظمی معزآبادی اصغر







درغلافِ جسورِ وحشیِ کلمات

دست و پا می زدم

باماتریالیست و ....دیالکتیک

وسایه ی تمام معابد

با نگاه مراقب

در سایه روشن معبرهای بی سود وفایده

باکوله بار تلاقی وتردید

در فضای همیشه بی خورشید



معشوق من کجاست ؟

آیا هست کسی

تانشانم دهد ، ردِ پایِ آن طلوع گمشده را ؟



من

خانه را جاروب کرده ام

از قفل نای تمام زنجره ها

و پاک کرده ام

تمام گردوغبارِ پلک و پنجره را

*

من همیشه با او بودم

درسایه یِ شِنگِ شنک و ،

بید و بید مشک ها

درفضای روشن تردید

دستش قرار گاه دستانم بود

تا دیدمش

با اعطائ سبدسبد آینه و نور

با پرده گشودن از گوهر یمانی خویش

_طلسم سنگ شده ی ابنائ_

با حج مناسک

بی طی طریق

بی حجره ی حجرالاسود

با ندای ازلی

مذهب من عشق بود

با سکوت مضاعف








حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تاج عالم