برگ و گربه


برگ و گربه

این برگ و گربه خانه زادند .نزن سنگی که شکست و کوبد اندام بدن امید چو نان تازه ای میماند بی زحمت و راحت ان نیانداز دهن درخانه ی دل که دوست مستاجر نیست ازیار گرفتار نگیرید رهن ,,..,.,.,,..,شاعر:فاطمه گودرزی

این برگ و گربه خانه زادند .نزن

سنگی که شکست و کوبد اندام بدن
امید چو نان تازه ای میماند
بی زحمت و راحت ان نیانداز دهن
درخانه ی دل که دوست مستاجر نیست
ازیار گرفتار نگیرید رهن
,,..,.,.,,..,
رنجی که شود لبریز پوشاند دلم

میسوخت بدونه اب, افکار چمن

این خانه ی ذهن رو به ویران شدنست
با پتک جفا حصار باقی رو بزن
چون زندگیم به تار مویی بندست
ارایش زندگی و از ته تو بکن
جانم که به تنگ امد از گربه و برگ

از گربه گزر و برگ را دور فکن

فاطمه گودرزی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


6 مرزبان بازداشت شده به کشور بازگشتند