باید که نخندم و دلم غم زده باشد
وقتی که دل از آدم و عالم زده باشد
سرباز صف اول عشقم که همیشه
با عشق تو بر خط مقدم زده باشد
سخت است که هر بار به راهی بنشینم
تو نگذری و چشم چنین نم زده باشد
میخواستم از عشق بسوزم همه ی عمر
این صاعقه بر جنگل قلبم زده باشد
دریاب مرا، کفتر بی بال و پری که
بر گنبد زرین تو پر کم زده باشد
دور از تو رسیدم به خودم باز ولی حیف
باید غزلم مشکی و ماتم زده باشد
#هادی_جاهد