اولین صبح قرار


اولین صبح قرار

دل من گم شده از نام و نشانش تو بگو صَرف ماضی شده از حال و زمانش تو بگو برگ پاییزی ام افتاده به دامان خزان سخن از باغ گل و سرو چمانش تو بگو صید جان کردی و در بندِ نگاهت شده دل رنگ رخساره ببین ،شاعر:فرزانه شعبانی

دل من گم شده از نام و نشانش تو بگو
صَرف ماضی شده از حال و زمانش تو بگو
برگ پاییزی ام افتاده به دامان خزان
سخن از باغ گل و سرو چمانش تو بگو
صید جان کردی و در بندِ نگاهت شده دل
رنگ رخساره ببین ، سِر نهانش تو بگو
من و همراهی این ثانیه ها تا به کجاست
اولین صبح قرار ، از هیجانش تو بگو
گر بیفتد گذرت ، بر سر کاشانه ی دل
چای داغش ز من ، از قند و دهانش تو بگو
می شوم دخت پری زاده شب های خیال
قصه از وسوسه عشق شهانش تو بگو
هوسی جز لب تو نیست به لبهای غزل
غزلش از لب من ، شرح و بیانش تو بگو

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ ذوقم وه یه که بیای بشنوم دنگ صدات