ای آنکه دلی به رنگ دریا داری محبوب خدایی و خدا را داری من مدعی ام که خاک کوی توشفاست بر زخم بشر زحق مداوا داری از بس که عزیزی تو گل باغ نبی در قلب و...
حافظِ غیب لِسان، دستِ مرا می خواند احتیاجی به سخن نیست ،خودش می داند خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت پرده داریست که بر عهد خودش می ماند از ازل تا...
یک لقمه زندگی لطفاً برای کودکیت؛ کودکیم و اقبال پیشانی بلندمان که کوتاه ترین دیوار شهر شد برای سقوط آرزوهای کوچکمان در چاه عدم یک قطره فراموشی لطفاً...