غربت


غربت

با چه ذوقی بی‌تو من این روزهارا سر کنم شانه‌هایت کو که بر آن‌خستگی من در کنم دل به امید کسی بستم مگر من غیر تو این جدایی را کجا در قلب خود باور کنم در خیالم ماندنی بودم کنارت تاشاعر:مهدی کیانی

با چه ذوقی بی‌تو من این روزهارا سر کنم
شانه‌هایت کو که بر آن‌خستگی من در کنم

دل به امید کسی بستم مگر من غیر تو
این جدایی را کجا در قلب خود باور کنم

در خیالم ماندنی بودم کنارت تا ابد
رفتی‌ودیگر چه خاکی بعداز این‌بر سر کنم

هرچه گفتم‌تاکنون‌حرف‌از وفا و وصل‌بود
این غزل را با چه رویی وارد دفتر کنم

جای گفتن نیست من فهمیده بودم مدتی
زودتر باید که زحمت را خودم کمتر کنم

تا نیافتد کار من دیگر به عشق و عاشقی
بهتر آن باشد دلم را سخت من کیفر کنم

غربتم را دیدی و هرگز نگفتی با خودت
از چه رو آخر کیان را باز تنهاتر کنم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اسامی داوران مرحله استانی اعلام شد/ داورانی از جنس هنر و تجربه