خواب میخواهم


خواب میخواهم

خسته ام از هرچه بود و هرچه هست خسته از قلبی که پی‌در‌پی شکست خسته از رنجی که نامش زندگیست پای تا سر حسرت و شرمندگیست خسته ام از این نقاب خنده‌ام بس که پشت خنده‌ها جان کنده‌ام خسته‌امشاعر:فاطمه نادری \ پرستو

خسته ام از هرچه بود و هرچه هست
خسته از قلبی که پی‌در‌پی شکست

خسته از رنجی که نامش زندگیست
پای تا سر حسرت و شرمندگیست

خسته ام از این نقاب خنده‌ام
بس که پشت خنده‌ها جان کنده‌ام

خسته‌ام از ایستادن همچو کوه
از غم دنیا به جان آمد ستوه

خسته و از دست دل ، آزرده‌ام
من به نام عشق خنجر خورده‌ام

خسته از رنگ و ریا و عشق ناب
خسته از دنیای پوشالی، سراب

خسته‌ام از این دل غمدیده‌ام
بس که مثل ابر‌ها باریده ام

خسته‌ام از روز و شبهای سیاه
خسته از عمری که بی او شد

خسته ام از جای‌جای این جهان
از همین باران تند بی امان

خسته از گل‌ها و از رنگین کمان
از بهاران ، فصل بی رحم خزان

خسته‌ام از جان که در بند تن است
یوغ اینسان زندگی برگردن است

خسته‌ام وین خستگی انصاف نیست
من پرستویم ، مسیرم قاف نیست

خواب می‌خواهم پس از این خستگی
تا ابد ، فارغ ز هر وابستگی

پر بگیرد چون پرستو‌ها دلم
کاش گردد آسمان ها منزلم

پرستو نادری
۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


رابطه جنسی زیر دوش آب در حمام با همسر خوب است یا بد؟