ناگهان سکوتی جهان را در آغوش گرفت
سخت و سنگین
گویی از ازل هیچ آوایی زاده نشده
زمان به تعلیق درآمد
آسمان واژگون شد
تلالویی در افق نگاهم را رُبود
دیده و دل به نزاع بودند
که من از رویایی به رویای دگر غلت زدم
ناگهان سکوتی جهان را در آغوش گرفت سخت و سنگین گویی از ازل هیچ آوایی زاده نشده زمان به تعلیق درآمد آسمان واژگون شد تلالویی در افق نگاهم را رُبود دیده و دل به نزاع بودند که من از رویایی بهشاعر:منصور شیروانیان