سفر بقا در کویر


سفر بقا در کویر

میگن خاک کویر گیراست واقعا راسته،من بعد سفر مرنجاب ابان که تجربه اولم تو کمپ در کویر بود، همش حس میکردم کویر مرا میخواند! دلم بدجور میخواست دوباره برم که به طور کاملا یهویی با دیدن یه استوری که کارگاه تخصصی بقا در کویر موسسه طبیعت بود چند لحظه بقض کردم که یعنی میشه من برم بقا در کویر؟؟!  جدا تا یه هفته همش تو فکرش بودم و رفته بود تو لیست...

میگن خاک کویر گیراست واقعا راسته،من بعد سفر مرنجاب ابان که تجربه اولم تو کمپ در کویر بود، همش حس میکردم کویر مرا میخواند! دلم بدجور میخواست دوباره برم که به طور کاملا یهویی با دیدن یه استوری که کارگاه تخصصی بقا در کویر موسسه طبیعت بود چند لحظه بقض کردم که یعنی میشه من برم بقا در کویر؟؟!? جدا تا یه هفته همش تو فکرش بودم و رفته بود تو لیست ارزوهام که یه روز تو دانشگاه زدم به سیم اخر و با تشویق دوستم شیما, گفتم حاضرم تا اخرماه فتوسنتز کنم ولی برم این برنامه رو!? و مرحله بعد راضی کردن پدر گرامی بود که با نذر و نیاز طی یه زنگ ۲دیقه ای به طرز باورنکردنیی اکی رو گرفتم??(مرسی از مترو!?) دیگه در پوست خود نمیگنجیدم و مرحله بعد مرخصی بود که حتی اگه کارمم از دست میدادم دیگه برام مهم نبود(نه بود بوخوداا!?) خداروشکر اونم حل شد و رفتیم بقا??

سفر بقا در کویر

بزن بریم کویر:)

سفر بقا در کویر

به این کوه که تو جاده دیدیم میگن اژدها یا تمساح کاشان:) واقعا شبیشه دقت کنید:سمت راست سرشه,دمشم پشت تپه هاس!

سفر بقا در کویر

تپه ماهورهای کاشان:)

روز ۴شنبه ساعت۹ از تهران حرکت کردیم به سمت کویر مرنجاب. ۷نفر شدیم که هیچکدوممون همدیگه رو نمیشناختیم،فقط تو کلاس اموزشی روز شنبه چندتامون همو دیده بودیم. من بااینکه هیچ شناختی از همسفرام نداشتم ولی از همون اول خیلی حس صمیمیت و نزدیکی بهشون داشتم:) چون میدونستم با آدمایی همسفر شدم که قطعا انگیزه و هدفشون از این سفر اموزشی حرفه ای مثل خودم تجربه و چالش، و ازهمه مهمتر یادگیری بوده، اینکه میگم یادگیری شاید فکر کنید دارم شعار میدم ولی واقعا الان که این دوره رو گذروندم میفهمم چقدر مهم و ضروریه که این دوره هارو بگذرونیم و یاد بگیریم تو شرایط سخت از خودمون محافظت کنیم و به قول استاد ابراهیمی بقا فقط برای کویر و جنگل و کوه و دریا نیست و ما اگه تو تهرانم بقا بلد نباشیم میمیریم.. خلاصه داشتم از همسفرام میگفتم که جدا از اینکه تو وجود هممون یه دیوونگی خاصی وجود داشت?، همه دنبال یادگیری بودیم و سنجیدن توان روحی و جسمی خودمون که ببینیم در شرایط سخت چند مرده حلاجیم:)

سفر بقا در کویر

تو این عکس پدیده نپکا بوجود نیومده چون طوفان نیست, فقط توضیح دادم که چیه:)

سفر بقا در کویر

اگه طوفان شه این درختچه ها از کویر محافظت میکنن و نمیزارن گسترش پیدا کنه:)

سفر بقا در کویر

دق چیست؟!:)

شب اول تا رسیدیم استاد گفت ۵دقیقه وقت دارین با کوله هاتون اماده پیمایش باشین!(همینجا بود که فهمیدم این سفر شوخی نیست و حس کردم اومدم پادگان!) و بعد از کوله کشی تو شب و گم کردنمون جهت گیری تو شب رو یاد گرفتیم و برگشتیم به محل کمپ. اول کمپ زدن و برپا کردن چادر رو یاد گرفتیم و بعدم روش های درست کردن اتیش که خیلی جالب بود و بعد دور اتیش جمع شدیم و شام خوردیم و چای اتیشی زدیم?

سفر بقا در کویر

آخیش گرم شدیم یکم چقد سردهههه!

سفر بقا در کویر

شام نودل آتیشی زدیم:)

سفر بقا در کویر

اینجا کمپ کردیم:)

و بعد قرعه کشی کردیم که تا صبح ۲نفر،۲نفر نگهبانی بدیم و اتیش رو روشن نگه داریم که این کارم با وجود سختیش خیلی خوب بود. ساعت ۳ تا ۵ من وعلیرضا نگهبانی دادیم و هیزم جمع کردیم که آتیش خاموش نشه بقیم تو خواب ناز بودن و خرخر میکردن! ساعت ۵:۳۰ صبح گشنمون شد و املت درس کردیم:)

سفر بقا در کویر

املت آتیشی ۵:۳۰ صبح درحال نگهبانی بسیار چسبید:)

شب اول تو چادر خوابیدیم و سرمای عجیبی رو تجربه کردیم, طوری که همه گفتیم قطعا امشب که قراره بیرون چادر بخوابیم میمیریم!(سرد بودااا!) من که ۶ صب خوابیدم, تازه ۷ صبم استاد بیدارمون کرد و گفت سریع آماده شین!

سفر بقا در کویر

7 صبح یه شتر اومده بود دم خونمون! خیلی بامزه بود:)

سفر بقا در کویر

ولی ناز میکرد عکس نمیگرفت بامون!

سفر بقا در کویر

با من دوست میشی؟!!:)

سفر بقا در کویر

پس شد آنچه شد!!://
شکار لحظه های استاده این عکسا:)

سفر بقا در کویر

خب دیگه شتربازی بسه سریع آماده حرکت شین!?
بله قربان??

سفر بقا در کویر

وقتی میخواین ازین رملا برین بالا واسه اینکه خسته نشین و راحتتر باشه با پنجه پاتون برین بالا:)

سفر بقا در کویر

عجب عکسی:) فوتو بای می!

سفر بقا در کویر

اینجا رفتیم که یسری گره یاد بگیریم و تمرین کنیم:)

سفر بقا در کویر

درحال یادگیری گره های نجاتیم:)

سفر بقا در کویر

سحر درحال پایین رفتن با طناب برای نجات مثلا یه مصدوم:)

سفر بقا در کویر

سحر (یا مصدوم مثلا!)درحال بالا آمدن:)

سفر بقا در کویر

اگه مصدوم سنگین باشه دونفر بهم تکیه میدن, طنابو میبندن به شیکم پشتیه(هرچی فشاره رو این بدبخته!) و جلوییه مصدومو میکشه بالا

سفر بقا در کویر

بعد از تمرین تو راه برگشت, برای شب دوم هیزم جمع کردیم و وقتی رسیدیم دیدیم باز مهمون داریم! اونم کی؟ تنها شتر سفید مرنجاب که خیلی خوشگل بود:)

سفر بقا در کویر

و باز شتر بازی شروع شد!:)

سفر بقا در کویر

یه بوس میدی؟!:)))

سفر بقا در کویر

اون آبیه دستشوییمونه!:)

سفر بقا در کویر

نحوه تهیه آب در کویر: باید تعداد زیادی ازین چاله ها بکنین و بعد داخلش مقداری از گیاه تاق رو قرار میدین, روشم یه یقلبی(همون ماهی تابه ای چیزی!) میزارین, بعد روی چاله رو پلاستیک میکشین,روشم شن میریزین که باد نبرش و بعد از صبح تا شب میزارید بمونه تا بتونید چند قطره آب بدست بیارید و زنده بمونین:)

شب دوم تو پناهگاه شنی که خودمون درست کردیم خوابیدیم ولی انقدر لذت بردیم که حتی بااینکه طوفان شن و باد شده بود و بارون گرفت و داشت پناهگاه رو سرمون خراب میشد، دلمون نمیومد ازش بریم بیرون و وقتی بارون اومد تو کیسه خوابامون به زور استاد اومدیم بیرون و چند ساعتی تو چادر خوابیدیم تا صبح شد.

سفر بقا در کویر

بچه ها درحال کندن پناهگاه:)

سفر بقا در کویر

من وسحر درحال کندن گورمون!:))

سفر بقا در کویر

پناهگاه خوشگلمون آماده شد بریم توش:)

سفر بقا در کویر

رفتیم توش!:)

سفر بقا در کویر

پناهگاه علی یکم متفاوت بود با ما!! و باعث شد وقتی بارون اومد کلی خیس شد!:)

سفر بقا در کویر

دور آتیش جمع شدیم و استاد نون درست کردن رو یادمون داد و برامون خاطره های جذاب گفت:)

سفر بقا در کویر

اینم نون شکلاتی که البته شکلات تلخ ۹۰% بود!:)

سفر بقا در کویر

آقا نصف شب طوفان شد و بارون اومد, پناهگاه روسرمون خراب شد و طی عملیات نجات! استاد و آقا محسن ما رو بیرون کشیدن و انداختنمون تو چادر!:)

سفر بقا در کویر

خودمون و وسایلمون که خیس شده بود رو خشک کردیم و بعد خوردن صبحانه رفتیم یکم زباله ها رو از طبیعت جمع کردیم و آماده برگشت شدیم:(

سفر بقا در کویر

اینم نحوه بستن چفیه در کویر که هم در طوفان و هم در آفتاب خیلی کمک میکنه:)

سفر بقا در کویر

کویر قشنگه, من همیشه عاشق کویر بودم, آدم بالای توده ای شن لرزون میشینه, هیچی نمیبینه و هیچی نمیشنفه , اما باوجود این چیزی تو سکوت برق برق میزنه..
چیزی که کویر رو زیبا میکنه اینکه یه جایی یه چاه قایم کرده..
(اینم یه عکس هنری و تیکه ای از کتاب شازده کوچولو جهت حسن ختام:))

سفر بقا در کویر

خوشحال از زنده بیرون اومدن از سفر بقام:)

خلاصه علاوه بر تجربه ۲شب سخت ولی بیاد ماندنی در دل کویر، تجربه و یادگیری درست کردن اتیش،جهت یابی و پیدا کردن مسیر با قطب نما در روز و شب،پیدا کردن مسیر در شب توسط ستاره ها،پیمایش کویر و بیرون کشیدن مصدوم از دره یا گودال، نحوه به دست اوردن اب در کویر و درست کردن پناهگاه و کلی اموزش های جالب دیگه، لذت جمع شدن دور اتیش و دیدن ستاره ها و درست کردن نون اتیشی و حتی نون خرمایی و شکلاتی و اجیلی!? و بعد شنیدن خاطرات بسیار جذاب استاد و همراه های خوبمون و وجود یه حس قوی و مثبت تو حرفای ادم بزرگی که با تلاش به ارزوهاش رسیده بود، اونقدر جذااب
بود که کلی انرژی گرفتیم و در اخر باید بگم که خاطرات بقا در کویر واقعا محاله یادم بره?✌️??

سفر بقا در کویر

??

سفر بقا در کویر

خب دیگه من رفتم! تا بقای بعدی شمارو به خدای بزرگ و مهربون میسپارم:)

https://t.me/tabiatsafarigroup

سفر بقا در کویرسفر بقا در کویر

هانی

سلام من هانیم خیلیا میگن ادم پرانرژی و شادی هستم ولی بنظر خودم اونقدرام پرانرژی نیستم!? عاشق ماجراجویی و چالش های جدید هستم و دوست دارم مستقل و رها باشم:) ترجیح میدم کارهامو باحداقل برنامه ریزی و بطور اتفاقی انجام بدم. از معاشرت با ادم های جدید و قابل اعتماد خیلی لذت میبرم و مشتاقم در موقعیت های مختلف زندگی کنم و تجربه های جدیدی کسب کنم و درنهایت میتونم بگم ادم بلندپروازِ گُنگی هستم که هنوز خودمو نشناختم و دنبال خودشناسی و دنیاشناسی همراه با تفریح و بازی هستم!?

More Posts


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن تبریک تولد نوزاد | گلچین زیباترین متن تبریک تولد نوزاد پسر و دختر