شب ماه 103


شب ماه   103

تا نسیم در شکن گیسوی او شرارت انداخت فتنه افکند به جان و جراحت انداخت موج صبحکاه که بر ساحل امن آمده بود در شب ماه بلند چه مرارت انداخت ناخداسر نگذارد تا دم صبح از موج عظیم که غراب در شب طوفان ز...

تا نسیم در شکن گیسوی او شرارت انداخت
فتنه افکند به جان و جراحت انداخت
موج صبحکاه که بر ساحل امن آمده بود
در شب ماه بلند چه مرارت انداخت
ناخداسر نگذارد تا دم صبح از موج عظیم
که غراب در شب طوفان ز بلاهت انداخت
کِشته کار من وتوست ومکافات عمل
هر که در لانه موران آب به جسارت انداخت
آهی شرح مده احوال خود نزد کسان
غافل، در جاری سیل آشیان به جهالت انداخت
ره روی که کندصبر بر ره و شام سیاه
نوش دارد بامدادان ز جامی که حلاوت انداخت
14 2 1403 آهی غراب: کشتی ،لنج



حرف حساب