ساعت زمان


ساعت زمان

بنام خداوند بخشنده و مهربان ساعت زمان... تیک تاک، تیک تاک... گذشت لحظه هام... تیک تاک، تیک تاک... آونگی بزرگ، آویزان، و عمود بر افق. وسط دروازه ای، رو به مسیری بی انتها. در مکانی لامکان. تیک...

بنام خداوند بخشنده و مهربان


ساعت زمان...
تیک تاک، تیک تاک...
گذشت لحظه هام...
تیک تاک، تیک تاک...

آونگی بزرگ،
آویزان،
و عمود بر افق.
وسط دروازه ای، رو به مسیری بی انتها.
در مکانی لامکان.

تیک تاک، تیک تاک...
چپ راست، چپ راست...
من حیران و سرگردان، در مقابل دروازه زمان،
در مکانی لا مکان
ایستاده بودم.
امتداد سایه ی آونگ و دیواره های دروازه،
تا جلوی پایم می رسید.
و هر حرکت آونگ به چپ و راست،
تمام افق را در بر می گرفت.
و من نظاره گری بیش نبودم.

ساعت: 9:45 دقیقه
تیک تاک، تیک تاک...
چپ راست، چپ راست...

چه خوفناک بود دیدن این منظره،
در دل کویری برهوت.
و چه ترسناک بود، دیدن گذشت لحظه ها.
پس از دیدن ساعت زمان، در مکانی لا مکان.

ساعت: 10:55 دقیقه
تیک تاک، تیک تاک...
چپ راست، چپ راست...

وای خدای من زمان چه سریع میگذرد
چنین ساعت عظیمی را،
چگونه میتوانم ز حرکت باز دارم؟
بی گمان قدرت بی کرانی می خواهد؛
که در توان من نیست.
خدای من
من می ترسم
من از این گذشت بی امان زمان می ترسم
من از این لحظه هایی که بی درنگ می گذرند،
می ترسم
من از این ساعت عظیم زمان،
می ترسم
خدای من
من به تو پناه می برم،
به من امان بده.
کمی بیشتر به من زمان بده.

تیک تاک تیک تاک...
چپ راست، چپ راست...
ساعت: 11:56 دقیقه

لحظه عبور از دروازه ی زمان نزدیک است.
فقط چهار دقیقه دیکر زمان باقیست.
تیک تاک، تیک تاک...
چپ راست، چپ راست...


اینجا کجاست؟
ساعت چند است؟
پس دروازه زمان کو؟
اینها که هستند؟
چرا در خود فرو رفتند؟
چرا از من گریزانند؟
چرا هیچ کس جوابم را نمی گوید؟
زبانم را نمی فهمند؟
زمان را چه؟
زمان را هم نمی دانند؟
بگویید لا مذهبها،
چقدر دیگر زمان باقیست؟
هنوزم فرصتی هست؟
یا
زمان به، انتها (12:00) رسید.



من و تنهایی و غربت.
من و وحشت ز رسوایی.
من و دنیایی از حسرت،
برای لحظه هایی که،
دگر هرگز نخواهم دید.
برای حرفهایی،
که در قلبم نهان ماندند.
و احساسی که بی ابراز،
درون سینه ام مردند.
من و اندوه بی پایان،
برای لحظه هایی که،
ندانستم بهایش را.
هدر دادم زمانم را.
من و افسوسِ فرصتهای بی تکرار.
که دادم از کفم ای داد.
من و عمری پشیمانی،
من و ای داد و ای، بی داد
چه بیهوده هدر دادم،
تمام لحظه هایم را...



زمان هرگز به عقب باز نخواهد گشت.
و زمان هرگز از حرکت باز نخواهد ایستاد.
زمانی برای ما دیر خواهد شد.
و زمانی، زمان ما به پایان خواهد رسید.
اما زمان، بی امان، همچنان...
می گذرد، می گذرد، میگذرد...

امان از گذر زمان.
امان از لحظه های بی امان.
تیک تاک، تیک تاک...
چپ راست، چپ راست...

مهدی بیضاوی






فیلم| مردی که 26 سال پیش گم شده بود در زیرزمین همسایه پیدا شد!