من عاشقت شده zwnj;ام؟

ایمان من به رعشه افتاده
سقوط کرده ام
از اوج پرهیزگاری
کذب میگویید:
عادتم پیموندن صراط مستقیم نیست؟
عادتم خو گرفتن به بیوفایی نیست
تمام و کمال بخشیدمت به دیگری
چکار باید میکردم؟
گیسش را میکشیدم؟
آمده بود
ترا
خاطراتم
همه را
از آن خود کند
وقتی...
از من و گذشته‌ها
بی نیازت میکرد
نمیشد که در صورت رقیب چنگ انداخت؟
دوباره این سرگذشت
تداعی رویاهای بی برگشت
و
نافرجام من شد.
وین کابوس
مرا به عشق موهومی
که در رویاها پرورندام
آنقدر آب و نانش دادم
باورم شده بود
میپرستمش...
دگرباره
به او بازگرداندم
گفتم: بیا برویم کوه
گویا رقیبی دیگر که ...
....آه
و از خواب شیرین پریدم
چه کسی میگوید
نباید از این خوابهای شیرین دید؟
نفرینش خواهم کرد....
برای آخرین بار میگویم:
دیگر تکرار نخواهد شد

اگر به دنبال من نیایی؟

از تو
از خوابهایم
رویای شیرین نخستین دیدار
از تکرار همیشگی
هوس
درگیر
این عشق عامی بودن
از ابراز عاشقی
از خدا
هم
هم
هم
خواهم گریخت

تقدیم به آنان که خود را به بیخبری زده اند

نیمه شب سوم آذر ماه 99