قمار درد


قمار درد

من باختم این زندگی را در قمار درد قلب شکسته بی پناه در اختیار درد مانده به روی این دل ِ تنها کمی باور از داستان عشق تو در روزگار درد آشفته ام آشفته از تنهایی و‌ حسرت از هر طرف مانده دلم زیر فشار...

من باختم این زندگی را در قمار درد
قلب شکسته بی پناه در اختیار درد

مانده به روی این دل ِ تنها کمی باور
از داستان عشق تو در روزگار درد

آشفته ام آشفته از تنهایی و‌ حسرت
از هر طرف مانده دلم زیر فشار درد

ای کاش یک لشکر شود همدرد ِ این عاشق
شاید شوم پیروز ، من در کارزار درد

صدها خراش عمقی ِ پُر درد دارد دل
حالا شده قلب شکسته شاهکار درد

وقتی که رُخ نمدار غربت گَشته طولانی
این عشق در ذاتش نبوده ریزه خوار درد

حالا که عمرم رفته چیزی نیست جز حسرت
انگار گشته این دل ِ من بیقرار ِ درد

فریما محمودی



پدر