میهمانان خانه روح

میهمانان خانه روح
..............
پرواز را بر خود آسان کنید
پرنده مردنیست
این پرواز است که باقی می ماند
ما درون خانه روح خود میهمانیم
بیائید تا در این جشن میهمانی
کمی با خود رو راست گردیم
تا آرام شده
با سخنان شیرین و پخته
این روزگار را طی کنیم
از جاده کج خارج و خود را
وارد جاده صاف وبی انتها کنیم
سخن از روحی است که
اتاق های خانه قلبش را
اجاره می دهد
دوازده صفت بد را
در زندگی خود بازی می دهد
نه خود در راه عمر آرام می گردد
و نه دیگران را به مسیر آرامش
راه می دهد
اشکال ما مردم دنیا
در نادانی پنهان یکی از
اتاق های روح است
اگر به درستی درک کنیم که
ما درون خانه روح خود میهمانیم
در آن صورت
آگاهی می یابیم
که این زمان اگر صدسال هم طول بکشد
همانند یک لحظه
کمتر از حتی ثانیه ای
در مسیر راه روح سرکش است
افسوس که ما دانسته ویا نادانسته
این لحظات با هم بودن را خراب می کنیم
و می اندیشیم که خود آبادیم
ولی آبادانیهای سر راهمان را
به راستی که ویران می کنیم
از دوازده روح یا صفت بد پنهانی خود
کار،می کشیم
ولی در راه زندگی
خوبیها را فراموش و
در عوض نقشه های زیبای خوب بودن
را می کشیم
ما نسل بشر
از پیدایش تا به ابد نخواهیم فهمید
تا زمانیکه رمزگشایی این کلام
را ندانیم
ما درون خانه روح خود میهمانیم
چرا گریزان از خود و دیگرانیم
مگر عشق را نباید زنده و مقدس دانست
چون خداوند خود عشق است و بدنبال معشوق
پس چرا میراث و دارایی روح را
به دمی و در آهی
باید بخشید
اگر ما آدمیان در هر دین و آئینی
در اول کلید خانه روح خود را بیابیم
از افسانه ها جدا گردیم
و در روح بیدار گردیم
شاید درک آن کمی آسان گردد
تیرگی ها و صفت های دوازده گانه بد
از وجود جسم و روح و روان ما
جدا و به دروازه مردگان داده شود
در آن صورت دیگر
آلودگی و سیاهی از درون خارج میشود
و روح سرکش ما در آرامشی آسمانی
دارای پر و بالی زیبا میگردد
آنقدر بینش و دانش هفتگانه
برایش رمزگشایی و آسان می گردد
که در زمین آسمان
سرعتش از نور هم بیشتر میشود
فقط کافیست که بدانیم
ما درون خانه روح خود میهمانیم

.... از اسی ....