سقوط


سقوط

تکیه زده زمان، بر تختی از جنون می جوشد از زمین، فوّاره های خون اهریمنان شدند، شاهانِ مقتدر شیطان از آدمی، خود گشته منزجر با بمبِ هسته ای، وجدان شده سَقَط یک واژه ی غریب، ماندَست از او فقط یک...

تکیه زده زمان، بر تختی از جنون
می جوشد از زمین، فوّاره های خون

اهریمنان شدند، شاهانِ مقتدر
شیطان از آدمی، خود گشته منزجر

با بمبِ هسته ای، وجدان شده سَقَط
یک واژه ی غریب، ماندَست از او فقط

یک سازِمانِ پوچ، نامش شده ملل
دارد در این دِرام، یک نقشِ مبتذل

دارد به دستِ خود، دیوانه ای تفنگ
دَم می زند ولی، از صلح و نفیِ جنگ

بارانِ موشک است، از آسمانِ خشم
بارانِ وحشت است، از آسمانِ چشم

با لشکری که بود، آتش به اختیار
کشتارِ کودکان، شد کسبِ افتخار

خوابیده در کفن، زن در کنارِ مرد
آری توحّش است، پیروزِ این نبرد

اما بگویم از، سیّاره ی زمین
تکرارِ بخشی از، یک قصّه ی حزین

بنشسته بر رُخش، انواعِ دود و دَم
جاریست در رگش، گندابه هایِ سَم

بشکسته قامتش، از ضربه ی تبر
در چاهی از لجن، گردیده غوطه ور

اخبارِ واصله، از مرگ و انقراض
لبخندِ مضحکی است، بر وَهمِ اعتراض

از نعشِ پاکِ او، چیزی نمانده است
کس بر مزارِ او، قرآن نخوانده است

از روی اسبِ جهل، پایین بیا بشر
آبِ خِرَد بپاش، بر شعله های شر

از آینه بپرس، درمان به دستِ کیست؟
ثابت کن این زوال، پایانِ قصّه نیست

حمید گیوه چیان



فیلم| مردی که 26 سال پیش گم شده بود در زیرزمین همسایه پیدا شد!