انتظار


انتظار

شب است و نی برایم ناله دارد غم نی صد هزار افسانه دارد نی است و سوز ساز بی قراری نی است و باز هم چشم انتظاری دگر تار دوتارم پاره گشته همه سر پنجه ام در خون نشسته نوای سینه ام بس سینه سوز است پس او...

شب است و نی برایم ناله دارد
غم نی صد هزار افسانه دارد
نی است و سوز ساز بی قراری
نی است و باز هم چشم انتظاری
دگر تار دوتارم پاره گشته
همه سر پنجه ام در خون نشسته
نوای سینه ام بس سینه سوز است
پس او ناله هایم شعله سوز است
کجا را یاد کردن تا نباشد
کجا را سیر کردن تا نباشد
تمام هستی عالم یکی شد
پس او سینه از قلبم تهی شد
نشینم تا رسد بانگ رهایی
شود این روح از جسم رهایی





خواب دیدم آمدی