رسم تفنگ
نفرین به تو که برادرم را کشتی آن نیمه ی خوب دیگرم را کشتی از مسلک و آیین شما بیزارم لعنت، که امید و باورم را کشتی شعر و غزل و ترانه ام تاریک است آمالِ سپید دفترم را کشتی یک روسری رها شده در...
نفرین به تو که برادرم را کشتی
آن نیمه ی خوب دیگرم را کشتی
از مسلک و آیین شما بیزارم
لعنت، که امید و باورم را کشتی
شعر و غزل و ترانه ام تاریک است
آمالِ سپید دفترم را کشتی
یک روسری رها شده در بادم
شادی و نشاط دخترم را کشتی
لعنت به تفنگ و رسم زشت آئینش
دیوانه زدی کبوترم را کشتی
محمدحسین ناطقی
آن نیمه ی خوب دیگرم را کشتی
از مسلک و آیین شما بیزارم
لعنت، که امید و باورم را کشتی
شعر و غزل و ترانه ام تاریک است
آمالِ سپید دفترم را کشتی
یک روسری رها شده در بادم
شادی و نشاط دخترم را کشتی
لعنت به تفنگ و رسم زشت آئینش
دیوانه زدی کبوترم را کشتی
محمدحسین ناطقی