خطا کار


خطا کار

بی مایه ترین عاشق دیوانه تو بودی اندر کف نامحرم بدکار تو بودی هر روز زما عشق طلب کرده و دیدار شب در پی عیاشی اغیار تو بودی در برق نگاه تو فقط حیله گری بود روبه صفت و گرمی بازار تو بودی مکاره بازار...

بی مایه ترین عاشق دیوانه تو بودی
اندر کف نامحرم بدکار تو بودی
هر روز زما عشق طلب کرده و دیدار
شب در پی عیاشی اغیار تو بودی
در برق نگاه تو فقط حیله گری بود
روبه صفت و گرمی بازار تو بودی
مکاره بازار شلوغی تو در این شهر
افسونگر و جادوگر و طناز تو بودی
انگشت عسل گشت که جان گیری و افسوس
دندان زده انگشت ،و خونخوار تو بودی
رفت از تن ما رایحه عشق و محبت
آنکس بدنش عطر زصد یار تو بودی
بشکسته سبو، نیست دگر آب درونش
گر تشنه شدی علت این کار تو بودی
ما آب روانیم غم گندیدن مان نیست
گندیده‌‌ی این آب به مرداب تو بودی
دریا دل و چون کوه بجایم همیشه
صحرای نمک زار ،خس دیوار تو بودی
یک بادیه هستی و سراب است نگاهت
آن چرک نویس کف بازار تو بودی
هر روز به یک بازی از این درد دچاری
در دست طبیبان خطاکار تو بودی
شکر است،که این پرده‌ی اسرار دریده
مفعول خطا کار گنه کار تو بودی
زین پس به در خانه‌ی دلدار نشینیم
چون رهگذر کوچه و بازار تو بودی




منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال حافظ روزانه یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 با معنی و تفسیر دقیق