با من چرایی


با من چرایی

با من چرایی..... این روزها دیگر تنم توان حمل تنم را ندارد گاهی به روحم طعنه میزند که تو با من چرایی و تن خسته دلش یک سیر عشق میخواهد و من منتظر یک لبخند و وقتی بجای لبخند یک کودک یک...

با من چرایی.....

این روزها
دیگر تنم
توان حمل تنم
را ندارد
گاهی به
روحم
طعنه میزند
که تو
با من چرایی
و
تن خسته
دلش
یک سیر
عشق میخواهد
و
من منتظر
یک لبخند
و وقتی
بجای لبخند یک کودک
یک مادر
یک معشوق
یک معیوب
یک مفت خور
میخندد
من دلم
میگیرد
و باز
تنم خسته
و تجمل حمل
سنگین
ای کاش
بجای
دعا
برای صبح
برای چشمانت
می رقصیدن
و
باز
می رقصیم
سیاوش دریابار نهم اردی بهشت403



منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تست هوش تشخیص دو خواهر : کدام پسر 2 خواهر دارد؟