نبردِ نا برابر
در نبردی نابرابر با خودم جنگیدهام... مرگ خود با دست خود را من به چشمم دیدهام هرکسی از یک نفر در زندگی ناراحت است من ولی از خویشتن هر روز و شب رنجیدهام در سکوت شب میان واژگان گمگشتهام... در میان...
در نبردی نابرابر با خودم جنگیدهام...
مرگ خود با دست خود را من به چشمم دیدهام
هرکسی از یک نفر در زندگی ناراحت است
من ولی از خویشتن هر روز و شب رنجیدهام
در سکوت شب میان واژگان گمگشتهام...
در میان بغضها تلخ و غمین خندیدهام...
سر به زیر و ساده و بیادعا در دشت غم
من به هر ساز جهان هرچند بد، رقصیدهام
در ترازوی جهان هم عشق تنها داور است
هرکسی را با عیار عشق من سنجیدهام...
مرگ خود با دست خود را من به چشمم دیدهام
هرکسی از یک نفر در زندگی ناراحت است
من ولی از خویشتن هر روز و شب رنجیدهام
در سکوت شب میان واژگان گمگشتهام...
در میان بغضها تلخ و غمین خندیدهام...
سر به زیر و ساده و بیادعا در دشت غم
من به هر ساز جهان هرچند بد، رقصیدهام
در ترازوی جهان هم عشق تنها داور است
هرکسی را با عیار عشق من سنجیدهام...