دردنـگـون ( غـزل )
جُـسـتـم از زیـر و بَــر و بــالای درد .. یـافــتــم ؛ مـن زنــدگــی را لای درد نقـش مـن در سـینـمـای سـرنوشـت : بــوده ؛؛ ایــفــای غــم و اجـــرایِ درد درد را از جـای خـویـش بــرداشـتــه...
جُـسـتـم از زیـر و بَــر و بــالای درد ..
یـافــتــم ؛ مـن زنــدگــی را لای درد
نقـش مـن در سـینـمـای سـرنوشـت :
بــوده ؛؛ ایــفــای غــم و اجـــرایِ درد
درد را از جـای خـویـش بــرداشـتــه :
روزگار ؛ بـگذاشـتـه مـا را جـای درد
چــهــرهام را نـاگــهـان آیـیـنــه دیــد :
تُـف بـیَـنـداخـت بر رُخ و سیـمای درد
خوشپسند ازدلخوشیهایش نوشت
بـرگ نـوشـتِ جـان مـا ، امـضـای درد
ضجّـهام را کـوه شنیـد ، پـژواک داد :
آهدرد و واه درد و وای درد
نـازنـیـن عـمـرم نـگـون شـد پـای تـو
میشْنوی که با تو هستم ، های.. درد
دردنگون
یزدان ماماهانی
سـرایش8 2 1403
یـافــتــم ؛ مـن زنــدگــی را لای درد
نقـش مـن در سـینـمـای سـرنوشـت :
بــوده ؛؛ ایــفــای غــم و اجـــرایِ درد
درد را از جـای خـویـش بــرداشـتــه :
روزگار ؛ بـگذاشـتـه مـا را جـای درد
چــهــرهام را نـاگــهـان آیـیـنــه دیــد :
تُـف بـیَـنـداخـت بر رُخ و سیـمای درد
خوشپسند ازدلخوشیهایش نوشت
بـرگ نـوشـتِ جـان مـا ، امـضـای درد
ضجّـهام را کـوه شنیـد ، پـژواک داد :
آهدرد و واه درد و وای درد
نـازنـیـن عـمـرم نـگـون شـد پـای تـو
میشْنوی که با تو هستم ، های.. درد
دردنگون
یزدان ماماهانی
سـرایش8 2 1403