اِلتجا


اِلتجا

چشمانم تو را میبارند در من ‌ منِ عریانِ در من تنپوش مَقال چاکیده دَم فرو بسته ‌ اَریکه ی سپهرم مغروقِ در ژرفای تو ‌ زانوانِ لرزان و نحیفم اِلتجا می آورند آغوش سرد و خالی ام را ‌ کِز...

چشمانم
تو را
میبارند در من

منِ عریانِ در من
تنپوش مَقال چاکیده
دَم فرو بسته

اَریکه ی سپهرم
مغروقِ در ژرفای تو

زانوانِ لرزان و نحیفم
اِلتجا می آورند
آغوش سرد و خالی ام را

کِز کرده‌ام میان لُجه
کَز سرم بگذری ...



‌ ‌


لُجه ‌ عمیق ترین نقطه ی دریا
اِلتجا پناه جویی



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بهترین و زیباترین شعر درباره جشن خودکار برای کلاس سوم و چهارم ابتدایی