واپسین روز


واپسین روز

آن نگاه طول و درازم لب های شیرینت را از دوربخورد لنگ ظهر لرزه به تنم افتاد و قلبت سرد شد این همه فاصله که از دور برهر دوی ما می رسید همه چبز بی سر صدا بین ما به اتمام نرسید با نگاه خورشید نیمی از...



آن نگاه طول و درازم لب های شیرینت را از دوربخورد
لنگ ظهر لرزه به تنم افتاد و قلبت سرد شد
این همه فاصله که از دور برهر دوی ما می رسید
همه چبز بی سر صدا بین ما به اتمام نرسید
با نگاه خورشید نیمی از نقش جهان زین بابت پُرنور گشت
گرچه نور خورشید نیمی از خاور رو روشن نما می کرد
در واپسین روز دلم با نگاه شادو شیرین با سر و پا می دوید
با عشق سوی نور اهورای مزدا ی تو
منوچهر فتیان پور (راد)



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شکست جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی در یمن