خیال
در تکاپوی دلم قایقی خواهم ساخت ببرد پیش تو افکارم را... من و مرغان مهاجر اینجا به تو می اندیشیم و تو در گوشه ی دلگیر اتاق قاب خالی مرا می بینی... تو پر از خاطره ای می رسد باز دلم پیش دلت و تو...
در تکاپوی دلم
قایقی خواهم ساخت
ببرد پیش تو افکارم را...
من و مرغان مهاجر اینجا
به تو می اندیشیم
و تو در گوشه ی دلگیر اتاق
قاب خالی مرا می بینی...
تو پر از خاطره ای
می رسد باز دلم پیش دلت
و تو خواهی خندید
من در آیینه ی چشمان تو
خواهم رقصید
و چه زیبا دلم آوار دلت خواهد شد
چه صفایی دارد
که تو باشی و من و ثانیه ها...
نرگس درخشان
قایقی خواهم ساخت
ببرد پیش تو افکارم را...
من و مرغان مهاجر اینجا
به تو می اندیشیم
و تو در گوشه ی دلگیر اتاق
قاب خالی مرا می بینی...
تو پر از خاطره ای
می رسد باز دلم پیش دلت
و تو خواهی خندید
من در آیینه ی چشمان تو
خواهم رقصید
و چه زیبا دلم آوار دلت خواهد شد
چه صفایی دارد
که تو باشی و من و ثانیه ها...
نرگس درخشان