(583)


(583)

من که خود تسلیم بر تقدیر داور گشته ام پادراین دنیانهادم من محقّرگشته ام از فلک نالم مرا درخاک زندان کرده است مانده ام من بر قفس بی بال بی پرگشته ام ساده لوحی دیده ای دادی فریبم روزگار کرده ای...


من که خود تسلیم بر تقدیر داور
گشته ام
پادراین دنیانهادم من محقّرگشته
ام

از فلک نالم مرا درخاک زندان کرده
است
مانده ام من بر قفس بی بال بی
پرگشته ام

ساده لوحی دیده ای دادی فریبم
روزگار
کرده ای شیدا مرا انسان دیگر
گشته ام

بین چه هاکردی توباماای جهان از
روی کین
این دلم را چون ربودی غصّه پرور
گشته ام

با جفایت روزگارا بین چه آوردی سرم
غنچه ای بودم که نا بشکفته پرپر
گشته ام

بس که بی رحمی نمودی بهر من درزندگی
این چنین درمانده از دستت ستمگر گشته ام

پیرفرتوتم کنون افتاده ام درگوشه
ای
از جفاهایت چنین بی یار یاور
گشته ام

بر(خزان)لطفی نکردی بیوفاازروی
جور
از چه ای دنیا چنین محکوم کیفر
گشته ام



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ژست سیگار به دستِ سحر دولتشاهی در کنار پیمان معادی در پشت صحنه افعی + عکس