تا غروب...


تا غروب...

در تُنگ نگاه تو وو.. باله های نمناکم‌ هوایت را در برگرفته در امتداد نفس هایت آشفتگی گیسوانی پریشان زده ام کرد تا غروب چشم هایم درآسمان شهر تو می بتابم بدو ن اینکه پلک بزنم و من در...

در تُنگ نگاه تو وو..
باله های نمناکم‌
هوایت را در برگرفته
در امتداد نفس هایت
آشفتگی گیسوانی
پریشان زده ام کرد
تا غروب چشم هایم
درآسمان شهر تو می بتابم
بدو ن اینکه پلک بزنم
و من در این پرده
تماشاچی خنده های زیبایم
ای آفریگار شعرهایم
ای سبک نگارشم
هستی ام در آغوش
بهار توست ...
و من از آزرم نگاهت
بهشت را سپری می کنم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس/ عاشقانه جدید آناهیتا همتی و همسر دکترش