انتظار
از چشم به در دوخته عمری گله داریم دو نیمه ی سیبی که ز هم فاصله داریم پیچیدگی ِعشق ، فرایند غریبی است با عقل دراین معرکه ها مساله داریم ما کوچ نکردیم و خزان زد به دل شهر در بی وطنی ها چه کم از...
از چشم به در دوخته عمری گله داریم
دو نیمه ی سیبی که ز هم فاصله داریم
پیچیدگی ِعشق ، فرایند غریبی است
با عقل دراین معرکه ها مساله داریم
ما کوچ نکردیم و خزان زد به دل شهر
در بی وطنی ها چه کم از چلچله داریم
فریاد که در حنجره ها حبس ابد خورد
با اشک ِ سرازیر شده مشغله داریم
از چاله درافتاده به چاه غم عشقیم
تسلیم قضا ،چشم به هر قافله داریم
طیبه عباسی باران
دو نیمه ی سیبی که ز هم فاصله داریم
پیچیدگی ِعشق ، فرایند غریبی است
با عقل دراین معرکه ها مساله داریم
ما کوچ نکردیم و خزان زد به دل شهر
در بی وطنی ها چه کم از چلچله داریم
فریاد که در حنجره ها حبس ابد خورد
با اشک ِ سرازیر شده مشغله داریم
از چاله درافتاده به چاه غم عشقیم
تسلیم قضا ،چشم به هر قافله داریم
طیبه عباسی باران