کابوس
دریغا این کابوس منادی عشق و ترانه نبود که گیسو پیچ ، هزاران ستاره مغموم خواب خود کرده ایم حالا تو بیا سر سطر تکلم درد را بنویس ابر هم که در دوایر باد با شال شب میاد و بر گلوگاه ماه خیمه می...
دریغا
این کابوس
منادی عشق و ترانه نبود
که گیسو پیچ ،
هزاران ستاره مغموم خواب خود کرده ایم
حالا تو بیا
سر سطر تکلم درد را بنویس
ابر هم که در دوایر باد
با شال شب میاد و
بر گلوگاه ماه خیمه می زند
به نشین کنار من رویا
به تماشا
حوالی دیار ما
دیرینه سالی است
که اندام جغرافیا آینه شکسته
و چهره زیبایت هزار پاره
ا ش
زمستان 80
این کابوس
منادی عشق و ترانه نبود
که گیسو پیچ ،
هزاران ستاره مغموم خواب خود کرده ایم
حالا تو بیا
سر سطر تکلم درد را بنویس
ابر هم که در دوایر باد
با شال شب میاد و
بر گلوگاه ماه خیمه می زند
به نشین کنار من رویا
به تماشا
حوالی دیار ما
دیرینه سالی است
که اندام جغرافیا آینه شکسته
و چهره زیبایت هزار پاره
ا ش
زمستان 80